مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید

که ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید

 

از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش

زده‌ام فالی و فریادرسی می‌آید

 

زآتش وادی ایمن نه منم خرم و بس

موسی آنجا به امید قبسی* می‌آید

 

هیچ کس نیست که درکوی تواش کاری نیست

هرکس آنجا به طریق هوسی می‌آید

 

کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست

این قدر هست که بانگ جرسی می‌آید

 

جرعه‌ای ده که به میخانهٔ ارباب کرم

هر حریفی ز پی ملتمسی می‌آید

 

دوست را گر سر پرسیدن بیمار غم است

گو بران خوش که هنوزش نفسی می‌آید

 

خبر بلبل این باغ بپرسید که من

ناله‌ای می‌شنوم کز قفسی می‌آید

 

یار دارد سر صید دل حافظ یاران

شاهبازی به شکار مگسی می‌آید

_________

قَبَس: در قرآن آن شعله ی کوچک روشنی است که موسی ع در تاریکی به دنبال آن رفت و پیامبر بازگشت.

 

_ قسم به وعده ی شیرین من یمت یرنی

_دلتنگم و دیدار تو ام راحت جان است

_ یا علی یا علیمالک ملکِ دلی

_مینویسم، اما نصفه رها میشه و به انتشار نمیرسه، بعضی اوقات کلمه ها خیلی محدود میشن


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

امور فرهنگی کتابخانه های شهرستان کوثر نادر طوقان رستوران گیلانی در تهران We Are all going to Fading ساخت غرفه نمایشگاهی رایکا دیزاین Christina