خیلی وقت ها پیش میاد که توانایی جسمم برای کارایی که میخوام انجام بدم کافی نیست، معمولا با یه حال شوخی طوری که یکم کلافگی هم توش داشت از ذهنم میگذشت که خدایا این قسمت "ارحم ضعف بدنی" دعای جوشن کبیر رو برا من گفتی مثل اینکه!
توی سفر ،دوباره یه موقعیت این مدلی پیش اومد، اینبار نمیدونم چی شد که از ذهنم اومد رو زبونم و گفتمش؛
یه عزیزی کنارم بود و شنید، یهو خیلی جدی برگشت بهم نگاه کرد و گفت به جای این، همش بگو "قو علی خدمتک جوارحی" !
خیلی چسبید حرف و نگاهش
بعد فکر کردم شاید همین تفاوت نگاه به مسائله که باعث تفاوت آدمها میشه،برخورد و نگاهت به مسئله ممکنه خسته ت کنه یا به جاش هُلت بده سمت جلو، اینکه چه نگاهی رو چه وقتی و چطور باید داشت، اینکه مسائل رو از چه پنجره ای ببینی و حل کنی؛اینکه نگاهت به سمت جلو و در مسیر رشد باشه.
و فکر کردم این بصیرت در موقعیت های مختلف چقدر نعمت بزرگیه که میتونه چراغ راه و وسیله ی رشد باشه. خدا به همه مون عنایت کنه انشاءالله
___________
پ.ن: دیگه پشت بند ضعف های جسمم، قو علی خدمتک جوارحی سریع خودشو میرسونه و دستمو میگیره؛ از برکات رفاقت های خوب.
درباره این سایت